آب را گل کرده اند . خون به چشم شقایق کردند. که همین نزدیکی عشق رادارزدند. شب سردی است و من افسرده. راه دوری است و پایی خسته.

اینجا خونه دل تنگیهامه . ازاین جا همه ی حرف ها مستقیم ارسال میشه برای خدا. میخواستم از بزرگی های مادرم. بگم میخواستم از عشق بینهایتش بگم. میخواستم از دل دریاییش بگم . خدایا تو خود میدانی که یک خار در کویر حقیر تر از ان است. که اسمان را تعریف کند . و فقیر تر از ان که محبت و وسعت و عشق بی نهایتش را جبران کند. خدایا حقیرم و فقیر و تو غنی و عظیم. تو خود جواب بزرگی اسمانم. هم دو دله که بباره یانه! گفتم تا از نو شروع کنم از صفر. از همان قطره های باران. یکی از همان نقطه ها.

Juste des pix de ma famille et mes amis.

وحید عزیز تولدت مبارک . ر اطرافیانتان مداااام از شما تعریف کنند. اینکه شما بی نظیرید و مهم اید . و هر روز در ماشین تان را برایتان باز کنند و در جمع نیز شما را در بالا مجلس بنشانند و. هزار جور احترام برایتان قائل شوند. یحتمل به شما القا خواهد شد که . من حتما آدم مهمی هستم . مهمتر از آنچه که تا بحال تصورش را می کردم ! و اگر این روند ادامه پیدا کند . به تدریج توهم اینکه شما حتما خیلی خیلی مهم هستید.